شال و کلاه می بافم با خیالت تا در سرمای نبودنت یخ نبندم
بهترین لحظه ها وقتیست که بهترین ها به یادت باشند ، بهترین نیستم ولی بیادتم .
قدر یاران قدیمی را بدان ای نازنین، فرش های کهنه را مردم گران تر می خرند.
دلتنگ شدن حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را می کند .
هرگاه دلت یاد کسی کرد و فرو ریخت ، آنگاه به یاد آر که من نیز به یاد تو چنینم .
آن کس که قلب خاکی اش را سنگفرش قدم هایت می کند ، منم
کاش میشد بدانی که فراموش کردنت مثل برآورده شدن آرزوهایم محال است .
دعای قاصدک ها خوشبختی آدماست، برات آرزوی یه دنیا قاصدک دارم
گفته بودی گر بیایی مقدمت را گل فشانم، گل چه قابل نازنینم، چشم هایم فرش راهت
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن ، چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند
اتل متل هندونه
لبات در قندونه!
آهای عزیز دردونه
دوستت دارم، مفهومه؟
حس میکنمت هر لحظه تو قلبم
با تو این شب ها میشه رویایی
حس میکنم دستاتو تو دستم
حس میکنم هر لحظه اینجایی
نزار دلم از همه چی خسته بشه
نزار چشای باز من بسته بشه
نزار صدای قلبی که داره واسه تو میزنه
با رفتنه تو کم بشه آرومو آهسته بشه
گر تو یارم نشوی آخر پاییز من است
فکر بی تو شدنم دشمن بنیان من است
تا زمانی که تو شیرینی و دوری ز دلم
رنگ خون بر جگر فرهاد من است
زندگی قافیه باران است، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند، تو بهاری و به اندازه ی باران خدا زیبایی.
خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد
بی خود بودم عطش عشق تو هوشیارم کرد .
به کدامین شهر نگاهت بخشم دل بی تابم را
تو تمنای دلی هر شب و هر خوابم را .
هر بار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم، آنقدر که من در هراس گرفتن دستی هستم، ترس از گم شدن نیست
همه ی بغض من تقدیم غرور نازنینت باد، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد
صفحه قبل 1 صفحه بعد